• وبلاگ : کلام برتر
  • يادداشت : خدايا ان چهره تابناك را به من بنما
  • نظرات : 14 خصوصي ، 21 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2      
     

    به نام حضرت دوست

    ………..

    الهم صل علي فاطمه

    و ابيها و بعلها و بني ها و سر المستودع فيها بعدد ما احاط به علمك

    ………..

    زهرا عصاره عصمت است.

    زهرا، آينه پاکي است.

    زهرا زلال کوثر است.

    اي هميشه جاري!

    اي بهار كوتاه!

    اي ترنم باران وحي!

    در شكوه مقام تو حيرانم كه معنويت رشته هاي چادرت دست نياز مي‌آويزد

    و معرفت به غبار آستان خانه ات بوسه ميزند.

    برهوت اين دنياي خاکي شايان ميزباني چشمه سار هميشه جاري تو را نداشت.

    تو كه در آيينه زخم ها و داغ ها و در هجران پدر غريبانه زيستي

    و در وداع شبانه ات با پهلويي بيمار،

    خانه گليين را به اميد آغوش بهشتي پدر ترک گفتي

    ………..

    پرپر شدن ياس بوستان رسول، بانوي عفاف و عصمت، حضرت زهراي بتول (س) را تسليت مي گويم.

    ………..

    در پناه حضرت دوست

    بنام خداي زهرا- يا فاطمه درد شهادت تو دل هر مسلماني را آتش ميزند آنگاه كه عمر لعنت الله عليه آتش بر درب خانه ات زدآنگاه كه پهلوت را شكست آنگاه كه فرزندت را كشت داشت تدارك واقعه عاشورا را مي ديد داشت زهر را براي كشتن حسنت آماده ميكرد. زهرا جان داشت ابن ملجم ملعون را آموزش شكافتن فرق شويت مي داد. زهرا جان اگر تا صبح قيامت در عزايت سيه بپوشيم كم است اگر گريه كنيم كم است اما چه كنيم كه بايد در مقابل دشمنان دين و تشيع خويشتن داري كنيم. السلام عليك يا فاطمه زهرا يا بنت رسول الله.

    شهادت بانوي دو عالم تسليت باد. از اينكه قدم به كلبه حقيرانه ام گذاشتيد سپاسگزارم . التماس دعا

    هوالحبيب

    من مي روم به هر سو ، پيدا نمي شود او

    اي مردمان بگوييد ، آرام جان من كو

    هوالمحبوب

    شهادت جانسوز بي بي دوعالم صديقه کبري حضرت فاطمه زهرا(س)را به شيعيان ورهروان صديقش تسليت عرض ميکنم

    ديشب قلم با واژه ها پيکار مي کرد

    در باغ دل گل را جدا از خار مي کرد

    در مزرع انديشه بذر لاله مي کاشت

    در مصرع غم با مهارت کار مي کرد

    گاهي سخن از گيرودار روز مي گفت

    گاهي ترنم شعر شام تار مي کرد

    گاهي سرشک ازديده بهر يار مي ريخت

    گاهي برايم صحبت از اغيار مي کرد

    بهر سفرسوي مدينه بار مي بست

    اندوه وغم را قافله سالار مي کرد

    يکجا سخن از خانه زهرا به لب داشت

    يکجا گله از شعله هاي نار مي کرد

    گاهي بياد پهلوي بشکسته مي سوخت

    گاهي شکايت از در وديوار مي کرد

    دادسخن گاهي زاستبداد مي داد

    کز داد او دل ناله هاي زار مي کرد

    بيني زداغ محسن شش ماهه مي خواند

    در ماتم او ديده گوهر بار مي کرد

    گاهي به مظلومي مولا اشک ممي ريخت

    که ناله بهر سينه ومسمار مي کرد

    گاهي بو صف تازيانه شعر مي گفت

    که ياد سيلي خوردن رخسار مي کرد

    نمايش تصوير در وضيعت عادي

    با سلام..
    نحوه افزايش آمار وبلاگ شما تا چندين برابر...
    و تبليغ لينک شما در بيش از چند هزار وبلاگ...
    www.linksbox.blogsky.com
    پيروز باشيد

    راستي خداي تو رنده است يا مرده بيا ارتباط زنده داشتن با خدا رو تعريف کن

     <      1   2