• وبلاگ : کلام برتر
  • يادداشت : آقا جان شرمنده ايم..
  • نظرات : 7 خصوصي ، 28 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     

    سلام دوست عزيز

    الهي شكر الحمد الله مي بينم كه بعد از مدتها تغيير قالب دادي خدا بهت خير بده قالب قبلي خيلي سنگين بود و در كامپيوتر ما اصلا باز نمي شد به همين خاطر نمي تونستم بهت سر بزنم. همين قالب رو هم اگر بتوني سبكتر كني بهتره

    دوستدار هميشگي شما

    نعمت اللهي

    جمعه ست. دلم گرفته..

    هي خدا... تا كي؟؟

    اين صداش وبلاگ من رو داغون كرد...

    سلام .

    نمي شود جمعه بيايد و ما دلمان شاد باشد از رو سفيدي در محضر ارباب . خدايا چرا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    .

    .

    .

    ميدانم كه مي آيي

    حتي اگر بر عالميان رخ ننمايي ، مي آيي و قدم بر دلم مي نهي

    .

    .

    .

    دولت عاشقي به روز شد . منتظر قدومتان

    سلام

    نوشته هات هميشه تكا دهنده هستند و اين باعث ميشه كه خداوند واست ثواب بنويسه ولي من دارم سعي ميكنم كه وا قعا خواهان باشم واقعا عاشق باشم (( خدايا كمكم كن ))

    ممنونم كه به من خبر دادي

    بدرود

    يا الله

    يه بار ديگه سلام

    نتونستم طاقت بيارم و نگم!

    برادر!

    وقتي دعاي عهد مي شه ورد زبون بچه شيعه ها

    وقتي ندبه رو نه براي درداي خودت بخوني

    وقتي دردت به درد ب امام زموني و شفات بشه نگاه آقا

    ديگه چيزي برات نمي مونه كه بشه تعلقات دنيويت !

    خوش به حال ديوونه هاي خدا!

    برادر!

    مي دونم من رو نمي شناسي ولي همچين راه دوري از خيم هي ما به خونه ي شما!

    در خيمه ي عبدالفاطمه به روي عاشقا و منتظراي آقا هميشه بازه...

    يازهراي علي(ع)

    يا حبيب

    سلام

    لااله الا الله

    خدايا!

    چي بگم براي اين همه درد بي امام زموني

    يازهرا(س)

    راستي مرد خوب خدا ...
    يه خواهش بزرگ :
    برام دعا كن
    ارامشم رو از دست دادم
    دعااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
    سلام بنده خوب خدا !
    نفسي تازه كن
    بي مقدمه مي گم بدون هيچ ....
    .
    بعضي وقتا مي شينم و با خودم مي گم اين همه انتظار كشيديم
    اين همه دلتنگ بوديم
    اين همه تو رو ياهامون با خودمون حرف ميزنيم !
    ..
    كاش يه بار به معناي واقعي منتظر اوني كه بايد باشيم بوديم !
    كاش به معناي واقعي با همون احساس و علاقه اي كه به طرف مقابلمون داريم و به اون مي گيم : ( دوست دارم ) به كسايي بگيم كه ارزشش اين جمله رو درك كنم !
    مخاطب اين حرفام تو نيستي !
    اولين باره مي يام تو بلاگت ...
    نميدونم وقتي حرفات رو خوندم دلم گرفت .. راستش رو بهت بگم ...
    به شماها و امثاله شما حسوديم ميشه ..
    بعضي وقتا كه جمعه تموم ميشه .. پيش خودم فكر مي كنم چرا من هيچ وقت هيچ جمعه اي منتظر هيچ كس نيستم !؟!!؟؟!؟!؟!؟؟!
    + يا ثارالله 

    اگر وعده ديدار، هنگام مرگ است، بيا كه وقت آن رسيده است. بيا و ببين كه اشك انتظار، دامن شب را پر از شكوفه‌هاي آروزمند نسيم كرده است. تنها نه من، كه رنگ شب از اين همه غمهاي پريشان پريد. از عمر زماني كمتر از پژمردن گل در هواي پاييزي مانده است، بيا!

    ما با تو بودن را گرچه نيافتيم، بي تو بودن را نيز بر نتافتيم.

    اي نگاهت چشمه آيات حُسن! باغ سبز عشق را ميوه‌اي شيرين تر از ياد تو نيست. آيينه خورشيد، آه تو را تاب ندارد. پيش اشراق تو در پايان اوج، بس ستاره و خورشيد كه پايين ميريزند. چشم آرزو را سرمه‌اي شفابخش تر از خاك سهله و سامرا نيست.

    هنوز درخت موسي به "انا الحق" ايستاده است، آيا كفشهاي غيبت را از پا در نمي‌آوري؟

    هنوز نفس رحمان در مدينه سرگردان است، آيا بر خاك يمن، غباري از گرد راه نمي‌افشاني؟

    هنوز گريه اقبال را تا خنده خوشايندي، راه بسيار است، خضر را فرمان نميدهي؟

    هنوز در شوره‌زار يأس، نشاني از جنگل اميد را ميتوان كاويد، ايوب را دانه و داس نميدهي؟

    اي آخرين اشك از چشمه فيض خدا! اولين بهانه ما براي بودن، تويي. آخرين يادگار ما براي بازماندگان، انتظار توست. كمترين هزينه مرگ، در لحظه‌هاي غيبت‌آلود ماست. بيا و ببين كه ديگر بها و بهانه‌اي براي "بودن و اميد را سرودن" نداريم.

    اي شادي خاطر اندوه‌ گزاران! مزار عاشقان تو از لاله پوشيده است و جز سواران دشت انتظار، كسي در خاك آنان بوسه نميكارد. دل گرمسوز ما را به نسيم آشنايي درياب كه فردا سوختگاني دگر داري و امروز آتش فراق در جان ما گرفته است. از آنگاه كه صحراي عشق، گرد خيمه تو پاس ميدهد، كوه و دره و هامون يكي شده است و همه در پي صحرا، به نوبت ايستاده‌اند.

    اي اندك و بسيار من! بسي حرف و حديث هست، و گفتن نمي‌توانم، نهفتن نيز!

    دارم سخني با تو و گفتن نتوانم

    وين درد نهان سوز نهفتن نتوانم

    تو گرم سخن گفتن و از جام نگاهت

    من مست چنانم كه شنفتن نتوانم

    دور از تو منِ سوخته در دامن شبها

    چون شمع سحر، يك مژه خفتن نتوانم

    سلام

    شايد يك جورايي حرف دل هممون همين باشه

    خوش به حال اونايي كه زودتر به خودشون يك تكوني مي دن

    چون ممكنه دير بشه و....

    به خوبا سر مي زني مگه بدا دل ندارن

    يه سرم به من بزن اي خوب خوبا آقا جون...

    سلام

    اگه قابل دونستي بهم يه سر بزن و اگه موافق تبادل لينك بودي هم كه عاليه.موفق باشي.يا علي

    اي خوشا مستانه سر در پاي دلبر داشتن

    نزد شاهين محبت بي پر و بال آمدن

    سوختن بگداختن چون شمع و بزم افروختن

    اشك را چون لعل پروردن به خوناب جگر

    هر كجا نور است چون پروانه خود را باختن

    آب حيوان يافتن بي رنج در ظلمات دل

    از براي سود،‌در درياي بي پايان علم

    گوشوار حكمت اندر گوش جان آويختن

    در گلستان هنر چون نخل بودن بارور

    از مس دل ساختن با دست دانش زرّ ناب

    دل تهي از خوب و زشت چرخ اخضر داشتن

    پيش باز عشق آيين كبوتر داشتن

    تن بياد روي جانان اندر آذز داشتن

    ديده را سوداگر ياقوت احمر داشتن

    هر كجا ناراست خود را چون سمندر داشتن

    زان همي نوشيدن و ياد سكندر داشتن

    عقل را مانند غوّاصان، شناور داشتن

    چشم دل را با چراغ جان منوّر داشتن

    عار از ناچيزي سرو و صنوبر داشتن

    علم و جان را كيميا و كيمياگر داشتن

    سلاممم

    حرفاي زيبا و قشنگي نوشتي

    منم از دعاهات محروم نكن

       1   2      >