• وبلاگ : کلام برتر
  • يادداشت : باز اين چه شورش است كه در خلق عالم است...
  • نظرات : 1 خصوصي ، 34 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2   3      >
     
    + يا ثارالله 

    اي خداي ابا عبدالله!
    يا ليتنا کنا معک ما را آکنده از صداقت و اخلاص کن.

    اي خداي عباس!
    تنها تويي که مي‌تواني عشق را با جنگاوري و ادب را با دلاوري در وجود کسي متجلي کني. ما را بدست ساقي ابوفاضل، از اين فضائل، سيراب کن.

    اي خداي زينب!
    تو را به عظمت زينب سوگند که جلوه‌اي از جلال زينب را به مردان و زنانمان بنمايان تا جلوه‌هاي فريباي دنيا در نگاهشان رنگ ببازد.

    اي خداي علي‌اکبر!
    ما را در سنت ذبح عزيزان، پيش پاي محبوب، شيعه‌ي حسين قرار ده.

    اي خداي سکينه!
    به هنگامه ظهور مصيبت، آرامش و سکينه‌اي عنايتمان کن که درد و داغ و بلا را چون مهر و لطف صفا بر جان خويش بپذيريم و زبان جز به مدح و شکر تو نگشاييم.

    اي خداي قاسم!
    حلاوت شهادت را – شيرين‌تر از عسل- به مذاقمان آشنا کن.

    اي خداي علي‌اصغر!
    تويي که به کوچکترين سرباز حسين، برترين کمال را بخشيده‌اي، عشق و وفا را از شيعيان حسين، دريغ نکن.

    اي خداي حبيب!
    دلمان را تا واپسين دم کهولت و پيري، همچنان جوان عشق حسين بدار.

    اي خداي ذوالجناح!
    وقتي که اسبي در آستان حسين، به معرفتي چنان دست مي‌يابد، روا نيست که سالکان کوي او محروم از معرفت بمانند. ما را تا کمترين پايه معرفت حسين، تعالي ببخش.

    اي خداي کربلا!
    ما را روزبه‌روز به اين حقيقت کربلايي که مقربان درگاهت را جام بلا بيشتر مي‌دهي آشناتر کن.

    اي خداي عاشورا!
    داغ فرزندان حسين را و مصيبت شيعه را به ظهور حضرت منتقم تسلي ببخش.

    الهي آمين

    سلام...

    ز اشک ديده نوشتم هزار نامه برايت...مگر نامه بيچارگان جواب ندارد...؟!

    حس غريب بروز شد...منتظرتون هستم...

    يا مهدي فاطمه....التماس دعا...!

    + م 

    سلام

    .......................

    مدتيه هميديگه رو نديديم

    ...................

    اميدوارم كبوتران دلمان عاشورايي باشند

    و سبكبال

    .................

    ممنون منتظرم

    سلام

    عزاداريتون قبول.
    ببخشيد از اينکه دير سرزدم.
    به روزم
    موفق باشيدـ خدانگهدار

    دوخط زيارت عاشورا
    كبود بغض ورم كرده … دو خط زيارت عاشورا …
    نماز حادثه نيت كن، غروب نسل پرستو را
    وضو به نام لب تشنه، به سمت گرية گهواره
    طواف دست جدا از تن، بخوان زيارت آهو را
    بخوان كه داغ علم بر دوش، يقين اجابت نفرين است
    نثار كينة تاريكي كه چيد غنچة شب بو را
    سلام هاي عطش بر پلك به شمس سر زده از نيزه!
    هلا و ادرك يا خورشيد چراغ خستة كم سو را!
    هميشه نام تو را بردن به قصد قربت باران است
    بماند آن كه پس از آن كه باران جنون قلب غزل گو را
    نمي توان به زبان آورد كه در ادامة اين تاريخ
    هنوز يكسره مي برند گلوي سورة ياهو را
    هنوز شاعر بي مضمون كنار نام شما لال است
    تو ميهمان نوازش كن سري كه مانده به زانو را

    ****

    سلام دوست خوبم

    خوبيد؟
    ديگه يادي از دوستان قديمي نمي كنيد

    به روزيم و منتظر حضور و نجواي سبزتون

    ياعلي

    سلام داداشي جون خوبي؟

    عزاداريت قبول باشه

    داداشي من

    حيدريون ميگن حسين

    فاطميون ميگن حسين

    زينبييون ميگن حسين

    حسين ميگه ابا الفضل

    موفق و سلامت باشي اپ شدم

    + يا ثارالله 

    طبلها مي‌كوبند، سنجها بى‏قرارى مى‏كنند و اشكها بى‏تاب رهايى‏اند، گودخانه چشم ديگر تاب دريا، دريا غم نمى‏آورد و موج موج اشك بر صورتم روان مى‏شود. پلكها را مى‏بندم تا شايد شورش دلم را مرهمى گذارم.

    اما صداى العطش... العطش... از فراسوى تاريخ بر جانم چنگ مى‏زند. چه نزديك است پژواك مويه‏هاى كودكان بى‏قرار نينوا!

    چه بى‏نوايم كه توان دست ‏يارى آقا را ندارم. دستها را بالا مى‏برم. به آسمان نگاه مى‏كنم. ظهر خونينى است. خورشيد به‏ سختى مى‏تابد. اشك خورشيد چون تيغه‏هاى فلزى برنده بر رويمان كه نه، بر روح‏مان مى‏نشيند.

    تا ساعتى ديگر، تاب نمى‏آورم. سراسيمه برمى‏خيزم. از كوچه‏ها مى‏گذرم. هيچ‏ كجاى شهر غريبه نيستم. هرجا پا مى‏گذارم در خيمه آقايم و بوى خاك كربلا بر مشام جانم مى‏نشيند اما آرام ندارم. صداى امواج فرات زخمه بر تار دلم مى‏زند، دلم زير بار سنگينى محرم مى‏شكند و بانوى مصيبت‏كش و فرياد رسم را صدا مى‏زنم و به آسمان مى‏نگرم.

    زينب بى‏قرارتر از رعد آسمانى، كودكى را در آغوش مى‏گيرد، زخمى را مرهم مى‏گذارد، تيرى از گلوى مجروحى بيرون مى‏كشد و يال ذوالجناح را نوازش مى‏كند.

    چشم برمى‏گيرم. به لشكريان بى‏امامى مى‏نگرم كه پيمان همدلى با آقايشان بسته‏اند علم و كتل و پرچم بر دوش مى‏كشند و كوچه، كوچه تاريخ را در پى مولايشان مى‏پويند. به پرچمها مى‏انديشم و راز برافراشتگى‏شان در شبى به بلنداى تاريخ!

    تار و پود دلم را به رنگ سياه مى‏بافم و با سياهپوشان هم‏نوا مى‏شوم. حسينم يا حسينم، يا حسينم يا حسين...

    كاش من و همه سياهپوشان در آن روز بى‏غروب لشگريان سردار تنهايمان بوديم. كاش همه در صحرايى بى‏قرار، در گرمايى كشدار، در تشنگى‏اى بى‏پايان، به چشمه زلال و نورانى وصال دست مى‏برديم، صورت دلمان را مى‏شستيم و زخم سوزان عاشورا را به نگاهى از يار مرهم مى‏گذاشتيم.

    آقا، نگاهم كن، محتاج نظرى از توام. دلم تاب اين همه سرگشتگى بى‏پايان را ندارد سر به ديوار خيمه مى‏گذارم و اشك مى‏ريزم. صداى سم اسبها و صداى غرنده فرات در گوشم مى‏پيچد و از درون، لايه لايه مى‏ريزم، سرم به دوران مى‏افتد، افتان و خيزان به علمها و كتلها چنگ مى‏زنم. آقا بگو زير كدام كتل بمانم تا تو لحظه‏اى قلب بى‏تابم را آرامش دهى؟

    گوشهايم را مى‏گيرم. دلم از صداى شرشر آب آشوب مى‏شود... پيرمرد سياه‏پوش گلاب بر سر و روى لشگريان امام مى‏پاشد. طبلها مى‏كوبند... مى‏كوبند... مى‏كوبند و لحظه‏اى آرام نمى‏مانند.

    مردها برسر مى‏زنند، خاك بر سر مى‏پاشند، فرياد وا اسفا مى‏زنند و گاه از حال مى‏روند.

    رقيه بى‏تاب به دنبال عمه مى‏دود. عمه‏جان... عمه‏جان... صداى سيلى در گوش زمان مى‏پيچد و در پستوهاى تاريخ انعكاس مى‏يابد. دختر سه‏ساله سر مى‏تاباند.

    توان ماندن ندارم، كوچه‏اى بالاتر، خيابانى پايين‏تر...

    همه‏جا امروز رنگ خون دارد و عشق!

    رنگ سبز دارد و سوگ!

    رنگ سياه دارد و غم!

    خورشيد شلاق نگاه سوزانش را بر تن زمينيان مى‏كوبد. پرچمها راز پايدارى مى‏گويند. اما هيچ دلى ياراى تحمل ندارد. آخر ظهر عاشورا است. الله‏اكبر... الله‏اكبر... الله‏اكبر... الله‏اكبر طبلها، سنجها، آدمها، رنگها و زنجيرها انگار در فضا رها شده‏اند.

    و دمى ديگر فرياد حسين... حسين... از كربلا، از كوچه‏ها و از دلها برمى‏خيزد و من مثل ه رسال در عاشورا ذوب مى‏شوم. بانويم زينب، عليهاالسلام، شايد بى‏تاب‏تر از همه از خيمه بيرون مى‏دود. او بى‏تاب يارى از دست رفته است. شعله خيمه‏ها كه به آتش كشيده مى‏شوند چشمهايم را مى‏سوزاند! زينب به كانون قيامت مى‏دود. او بى‏تاب گلوى بريده‏اى است كه زهر

    زندگي پيکار باشد در ره انديشه ها

    ايام سوگواري حضرت ابا عبدالله حسين ع بر طليعه داران بهار آزادي تسليت باد .

    غبار راه زيارت کربلا ، طراوت و پاکي است و اين آشفتگي و افسردگي ، نشاط روح عاشق است .

    از شيشه غبار غم نمي بايد شست

    وز دل ، رقم /الم/ نمي بايد شست

    پايي که به راه عشق شد خاک آلود

    با آب حيات هم نمي بايد شست

    سلام : با عرض ادب و احترام و ظهر بخير

    در آغاز دهه مبارکه فجر انقلاب اسلامي جهت

    عرض ارادت بخدمت رسيدم .

    هميشه موفق و مويد و سلامت باشيد .

    التماس دعا

    سلام ...

    برات دعا كردم برام دعا كن

    از اينكه دوباره مي بينم (يا ثارالله) داره مطلب مينويسه خيلي خوشحالم

    كم لطف شدي ...

    سلام
    شهادت سالار شهيدان رو تسليت مي گم.
    عزادريتون قبول درگاه احديت.
    موفق باشيد .
    خدانگهدار
    + الهام 

    السلام عليك يا ابا عبدالله

    عزاداريهاتون قبول

    اي دل اگر محرمي ،محرم حريم محرم شو.

    ey del agar mahrami mohreme harime moharam sho

    التماس دعا ...

    سلام بر امام زمان

    سلام بر سيدالشهدا

    سلام بر شهيدان

    ****************

    سلام عليکم!

    بياييد از شب عاشورا شروع کنيم و 40 شب نماز امام زمان را براي اربابمان بخوانيم تا اگر حضرت زهرا ازما پرسيد: چرا فرزندم را تنها گذاشتيد، حداقل سرمان را پايين نگيريم. تا امام زمان بداند که تنها نيست و حداقل ما هستيم...

    به خدا امام زمان ما خيلي غريب است. خيلي...ما اهل کوفه نيستيم، اما نکند مراممان مرام بي مرامي کوفيان باشد..امام زمان را صدا بزنيم: بيا، اما وقتي آمد تنهايش بگذاريم.سيدالشهدا72 يار وفادار داشت، اما به خدا امام زمان3 نفر يار خالص ندارد که اگر داشت مي آمد..

    اگر اربابتان را دوست داريد با شرکت دراين برنامه مقدمش را ازقلب هايتان فرش کنيد.

    براي ثبت نام دراين برنامه معنوي و اطلاعات بيشتر به وبلاگم مراجعه کنيد...ضمناً اگر خدا خواست مي خواهيم ازعاشورا شروع کنيم.من نه، امام زمان منتظرتان است...يازهرا.

    + يا ثارالله 

    اگر نبود خون حسين خورشيد سرد ميشد

    و ديگر در آفاق جاودانه شب نشاني از نور باقي نميماند ........

    حسين چشمه خورشيد است.

    عاشواري حسيني تسليت باد.

    + يا ثارالله 

    چشمم از اشك پر و مشك من از آب تهيست

    جگرم غرقه به خون و تنم از تاب تهيست

    به روي اسب قيامم به روي خاك سجود

    اين نماز ره عشقست از آداب تهيست

    شهادت جانسوز سقاي دشت كربلا حضرت ابالفضل (ع) تسليت باد.

       1   2   3      >