بهار در درون توست .
بگذار قلبت شكوفه بزند و روحت سبز شود و از دستهايت رنگين كمان ببارد .
بهار را باوركن !
بهار در رگهاي تو جريان دارد .
سلام ...بهار در ني ني چشمهايت سوسو مي زند.
بهار دركوچه باغهاي ذهن من سرمي كشد.
بهار در درون سينه ات خوابيده است.
بهار را باوركن ! بهار را بيداركن ! بهار را صدا بزن !
بگذار قلبت شكوفه زند، روحت سبز شود و ذهنت از خواب زمستاني بيدار شود،
بگذار از چشمهايت باران ببارد و از دستهايت رنگين كمان برويد
بهار زنده است ، بهار جاريست ، بهار در هوا جاريست.
من بوي بهار را با همه وجود استشمام ميكنم.
من رنگ بهاررا با نهايت تيزبيني مي بينم .
من عطر بهار را با همه سلولهايم احساس ميكنم .
زمستان را رهاكن !
بهار زيباست ! زيباتر از آنكه فراموشش كني .
بهار بزرگ است ! بزرگتر از آنكه انكارش كني .
بهار مهربان است ! مهربانتر از آنكه در غبار روزمرگي زندگيت گم شود..
بهار بهانه ايست براي زندگي ، براي دوست داشتن ، براي پاك شدن، براي روئيدن !