مقصود همه كعبه و كعبه خبري نيست
محبوب همين جاست، بيا دل سفري نيست
در خانه ي دل اوست،كجا پاي برهنه
با پاي برهنه ،ره كعبه ،هنري نيست
يك لحظه فروكش نظر از عالم تاريك
چنديست در اين شب كه خدايا سحري نيست
گويند برو قاف و برس درگه سيمرغ
برگرد كه در قاف،زمرغي اثري نيست
حق مي دهمت دوست كه مقصود نيابي
اين راه به بيراهه و رفتن ثمري نيست
برگرد نرو قاف كه سيمرغ تويي تو
بشكاف دل اي دوست كه راه دگري نيست...