• وبلاگ : کلام برتر
  • يادداشت : اللهم غير سو حالنا بحسن حالك
  • نظرات : 10 خصوصي ، 38 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2   3      >
     

    سلام خوبي؟

    ممنون از حضورت ماروهم دعا كن

    موفق باشي

    خدايا در اين روز مرا هوش و بيداري در کار اطاعتت نصيب فرما واز سفاهت وجهالت وکارهاي باطل دور گردان واز هر چيزي واز هر چيزي که در اين روز نازل مي فرمايي مرا نصيب بخش به حق جود وکرمت اي بخشنده ترين بخشندگان

    + يا ثارالله 

    اي كسي كه روزه‌دار واقعي اين ماه هستي. اي كسي كه رحمت خدا به ما به خاطر وجود مبارك توست. اي يوسف گم گشته فاطمه (س)، ماه رمضان ديگري آمد و تو نيامدي. در اين ماه دل خوش دارم كه برخي اعمالم، مثل اعمال شماست.

    اي عزيز دل، در سحرگاهان، وقتي به عبادت و نيايش مشغول ميشوم، با خود ميگويم كه امامم نيز اكنون در حال نيايش است. راستي آقاجان در قنوت نماز شبهايت نام مرا نيز ياد نما تا به آبروي تو، خدا نظري به من خسته دل نمايد.

    هنگام غروب كه دعاي دل انگيز " ربنا" فضا را عطرآگين ميكند، بغض گلويم را مي‌فشارد كه آقايم اكنون كجاست؟ كجا بر سر سفره افطار نشسته است؟ با چه چيز افطار ميكند؟ وقتي نداي ملكوتي اذان بلند ميشود، به سر سجاده نياز مي‌نشينم تا براي لحظاتي كوتاه هم كه شده، مثل شما باشم . آه كه چقدر دلم ميخواهد، هنگام نماز به شما اقتدا نمايم و پس از آن با طعامي از دست مباركتان، افطار نمايم .

    اماما! همه آرزويم ديدن روي شما و درك وجود شماست. اما چه كنم كه هنوز لايق اين نعمت الهي نشده‌ام. هنوز چشمانم براي ديدن رخ دلربايت پاك نشده، هنوز قلبم و وجودم از ناپاكيها، تزكيه نگرديده است .

    مهدي جان! كرمي كن تا در اين ماه به درجه‌اي از خودسازي برسم تا در عيد فطر پاداش روزه داريم، ديدار روي ماهت باشد و اينكه بر لبانت لبخندي از سر رضايت و خشنودي از اعمال من نقش بندد.

    اي جان دل! مرا رها نكن كه به هدايتت محتاج و نيازمندم. آقا تو فرزندان بزرگواراني هستي كه سوره هل اتي در وصفشان نازل گرديد، پس اين گدا را نااميد از در خانه‌ات مران كه محتاج دعا و عنايتت است.

    اللهم عجل لوليك الفرج

    سلام - سلامي گرم دوست عزيز طاعات و عبادات قبول درگاه الهي

    وبلاگي زيبا با مطالبي مفيد و ارزنده داريد.

    در صورت تمايل مي تونيم تبادل لينك كنيم. البته لينك ما با بيش از 200 وبلاگ ديني و مذهبي و فرهنگي كانون اتحاد است.

    التماس دعا- يا علي مدد

    + يا ثارالله 

    يک پسر گم کرد يعقوب و دو چشمش کور شد

    چون نگريم من که يکدنيا پدر گم کرده‌ام

    راستي لينكت كردم البته با اجازه

    طاعات و عبادات قبول

    ممنون از اين كه پيام گذاشتي

    زيبا بود قابل تامل

    شايد مطلب جبران خليل مكمل و تكميل كننده اين مطلب باشد سري به وبلاگ زدم بخوان

    سلام

    قشنگ بود. تكراري بود اما دوباره خوندمش. يادآوري به موقعي بود. ممنون.

    سلام

    متن قشنگي بود. قبلا خونده بودم. اما بازم خوندمش. ممنون.يادآوري به موقعي بود.

    خدا را دوست بداريد

    و هر كاري دلتان خواست بكنيد........

    سلام

    خوبيد شما

    روياهاي منو جزو پيونداي شكوفه تون قرار دادين ولي چرا بهم نگفتين تا از خجالتتون در بيام ؟

    به هر حال از لطفتون ممنونم ومنم شكوفه ي نرگس زيباي شما رو جزو رويا هام قرار ميدم البته با اجازتون ....

    شب همچو آبي از سر اين برگها گذشت
    هر برگ، همچو پنجه دستي بريده بود
    هرچند نقشي از كف اين دست‌ها نخواند،
    كف‌بين باد، طالع هر برگ ديده بود!

    با تشكر

    مسافر....

    + يا ثارالله 

    درد دلي با آقا:

    مولا جان...
    اي کاش همه گلها بوي تو را ميدادند...
    اي کاش رود رهنمون خيمه غيبتت ميبود...
    اي کاش غروباي آدينه لب به سخن مي‌گشودند...
    اي کاش بغض سالهاي انتظار در همين آدينه مي‌شکست...

    مولا جان...
    چي ميشد گوش شنوا داشتيم تا نجواي شبانگاهيت رامي‌شنيديم و به سويت مي‌شتافتيم؟
    چي ميشد تمام العجل‌هايمان تو را صدا ميزدند؟
    چي ميشد حضورت را با تمام وجود لمس ميکرديم و ظهورت را به انتظار مي‌نشستيم؟
    چي ميشد اگر انتظارمان مهدي پسندانه ميبود؟

    اي گل نرگس...
    روزهايمان يکايک در گذرند و دريغ از بوي وصال...
    شبهايمان طولاني‌تر و تاريکتر از گذشته در سپرند و دريغ از صبح سفيد...

    مولا جان...
    اي کاش تمام باريدنها براي تو بود...
    اي کاش تمام فريادها و ندبه‌ها از براي آمدنت بود...
    اي کاش آسمان لب به سخن مي‌گشود و از باران محبتت برايمان ميخواند...
    اي کاش شامگاهان نقش انتظار تو بر افق مي‌تابيد...
    اي کاش جلوه تو در دلها نمايان بود و از هر تاريکي به دور...

    مولاي من...
    نميدانم از چه روي انتظار شيرين را از ياد برده‌ايم...
    نميدانم چرا بي‌تفاوت از کنارت در گذريم و لحظه‌اي چشم دل نمي‌گشاييم...
    نميدانم چرا از اين همه ظلم و کشتار و فغان خسته نمي‌شويم...
    نميدانم چرا لحظات شبانگاهي جز شکوه و گلايه سخن ديگري ندارند...
    نميدانم گستره شب اين همه تاريکي و قدرت از کجا حاصل آورده است...

    اي يوسف زهرا...
    $("div.commhtm img").each(function () { if ($(this).attr("em") != null) { $(this).attr("src","http://www.parsiblog.com/Images/Emotions/"+$(this).attr("em")+".gif"); } });

       1   2   3      >