که بوي تو ز بوي دامن اوست
تو مي آئي ز کوي عشق جانان
تو آوردي صفاي مهربانان
تو داري عطر زهراي مطهر
انيس و مونس غمهاي حيدر
بقيع و غربت و شبهاي خاموش
نمي گردد ز خاطرها فراموش
اُ حد را ديده اي با رمز و رازش
حرا و احمد و راز و نيازش
مدينه خاطرات اشک و سيلي
مدينه آتش و بازوي نيلي
مدينه بارش تير و کمانها
حسن بود و همه زخم زبانها
مدينه جاي بازي حسين است
مدينه يادي از بدر حنين است
خداوندا به اشک به زائر خويش
به آه و ناله ياران دل ريش
به فريادي که از دلها به در شد
به شبهائي که با يادت به سر شد
مرا کن لايق ديدار رويت
گشايم بال و پر جانا به سو يت
طواف کعبه گرداگرد سنگ است
طواف قلب مظلومان قشنگ است