هزار نامه نوشتم ز اشک ديده برايت مگر که نامه بيچارگان جواب ندارد....
صفحهاي که پيش روي شماست دلگويههاي فراق يار غايب است ... ياري که سالهاست غربت, قصه شب و روزش شده .... و فراموشي عادت دوستانش ... بياييد با دعا برايش, به يادش باشيم ولو به لحظهاي ...
اللهم کن لوليک الحجه ابن الحسن
خدا كند تو بيايي
از عمق ناپيداي مظلوميت ما، صداي آمدنت را وعده ميداد. صدا را، عدل خداوندي صلابت ميبخشيد و مهر رباني گرما ميداد و ما هر چه استقامت، از اين صدا گرفتيم و هر چه تحمل از اين نوا دريافتيم. در زير سنگينترين پنجههاي شكنجه تاب آورديم، زيرا كه شكنج زلف تو را ميديديم. در كشاكش تازيانهها و چكاچك شمشيرها، برق نگاه تو تابمان ميداد و صداي گامهاي آمدنت توانمان ميبخشيد. رايحهات كه مژده حضور تو را بر دوش ميكشيد. مرحمي بر روي زخمهاي و جانهاي شكستهمان بود. دردها از آن رو تاب آوردني بود كه تو آمدني بودي. تحمل شدائد از آن رو شدني بود كه ظهورت شدني بود و به تحقق پيوستني. انگار تخم صبر بوديم كه در خاك انتظار تاب ميآورديم تا در هرم خورشيد تو به بال و پر بنشينيم. سنگيني بار انتظار بر پشت ما، سنگيني يك سال و دو سال نيست سنگيني يك قرن و دو قرن نيست.حتي از زمان توديع يازدهمين خورشيد نيست. تاريخ انتظار و شكيبايي ما به آن ظلم كه در ظهر عاشورا بر ما رفته است بر مي گردد، به آن تيرها كه از كمان قساوت برخاست و بر گلوي مظلوميت نشست. به آن اسبهاي كفر كه بر بدن مطهر خورشيد تاخت، به آن جنايتي كه دست و پاي مردانگي را بريد. از آن زمان تا كنون ما به آب حيات زندهايم، انتظار ظهور منتقم خون حسين، تاريخ استقامت ما از آن زمان هم دورتر ميرود از عاشورا ميگذرد و به بعثت پيامبر ميرسد همان كسي كه در مقابل جهل و ظلم و كفر و شرك و عناد و فسادي كه جهان آن زمان را پوشانده بود وعده فرمود:كسي خواهد آمد نامش نام من كنيهاش كنيه من لقبش لقب من، دوازدهمين وصي من خواهد بود جهان را از توحيد و عدل و عشق و داد پر خواهد كرد. اما تاريخ صبر و انتظار ما به دورترها بر ميگردد به مظلوميت و تنهايي عيسي به غربت موسي به استقامت نوح و از همه اينها گذر ميكند تا به مظلوميت هابيل ميرسد، انتظار و بردباري ما را وسعتي است از هابيل تا كنون و تا برخاستن فرياد جبرئيل در زمين و آسمان و آوردن مژده ظهور يار.آري و در آن زمان هستي حيات خواهد يافت، عشق پر و بال خواهد گشود و در رگهاي خشكيده خون تازه خواهد دويد. پشت هيولاي ظلم و جهل با خاك، انس جاودان خواهد گرفت شيطان خلع سلاح خواهد شد، انسان بر مركب رشد خواهد نشست و عروج را زمزمه خواهد كرد.
يا علي