امشب شب غريبي است ... بوي عجيبي از سمت غرب ميآيد مثل اينکه از يک دشت است ... فکر ميکنم بوي غربت است که آب فرات و خاک کربلا آن را به وجود آورده است. بوي تنهايي و غريبي است يا اين که بوي عطر گل ياس است. چقدر متفاوتند اين دو بو! ولي هر دو از يک مکان ميآيند .. صداي هل من ناصر ينصرني، صداي گريه طفلي شش ماهه، صداي راز و نياز شبانه ... امشب چه شبي است ...
مکن اي صبح طلوع ...