كوزه هاي خالي و غبار گرفته را
برگرفتم و به راه افتادم
رفتم تا از سرزمين چشمه هاي سبز
براي روح تشنه معبد
براي كبوتران معصوم حرم آب برگيرم
چشمه اي كه از دل آفتاب سر مي زنند
سپيده صبح نحري از آن سرزمين است
فلق دهانه اي از آن چشمه هاست
سرزميني در آن سوي بامدادان
رفتم و دل لبريز از عشق
جان تافته از ايمان
انديشه روشن در حكمت
تن گرم از اميد و ...
من بي تاب انتظار
سلام ميلاد حضرت علي و روز پدر را خدمتتون پيشاپيش تبريك مي گم
شاد و سر بلند زندگي كنيد
سلام
ميلاد با سعادت بزرگ مرد دوعالم را به شما تبريك عرض مي كنم .البته ببخشيد زود تبريك گفتم به خاطر اينكه تا يكشنبه نيستم.(البته بايد چند روز زودتر به استقبال اين روزاي خوب رفت ). [چشمک]
موفق باشيد.
سلام عم.
طيب الله.
اين شعرو خودتون گفتيد؟ واقعا؟
خيلي قشنگ بود.
راستي وبلاگتون هم قشنگتر شد هم زود تر بالا مياد!
ياعلي.
وب قشنگي داريد
به اميد آنكه يار احقيقي مام مون باشيم
يا حق