سلام عليكم و رحمه ا...
خدا خيرتون بده
دست مريزاد
موفق باشيد
التماس دعا
به نام حضرت دوست
اگر لطف و بزرگواري نماييد در اطلاع رساني
فوري و سريع ياري نماييد منت بزرگي بر من نهاده ايد
در پناه حضرت دوست
برادر بزرگوار ممنون
شما كه ماشاء الله از اكنون به پيشواز رفته ايد
خدا قبول كند
درد پناه حضرت دوست
سلام
متن زيبايي نوشتين
الا بذكر الله تطمعن القلوب
با ياد خدا دلها ارام مي شود - تنها مونس حرفها و درد دلهامون خداست
يا رب دل پاك و جان اگاهم ده
اه شب و ناله ي سحر گاهم ده
ممنونم از حضورتون در وبلاگم منم به وبلاگ شما لينك دادم
حق نگهدارتون
وبلاگ يا صاحب الزمان با عنوان : ((اقام بود كه به مددم اومد)) به روز هست
بسم الله
از اظهار لطفتون ممنونم...مثله اينكه معلم هستيد.؟.اگر حدسم درسته كه بايد بگم باعث افتخاره كه باهاتون آشنا شدم... به همين علت بهتون لينك دادم!
اميدوارم كه موفق باشيد..راستي هرچقد سعي كردم نتونستم وبلاگ لاله زار رو باز كنم...حتماً باعث افتخاره كه از نوشته ي بنده استفاده كنيد..اجازه گرفتن نداره
ضمناً به نظرم بهتره اون وبلاگ لاله زار رو به سرور بلاگفا منتقل كنيد..تا شايد اينطوري ما هم بهره مند بشيم..يا علي
…………
طرح ختم صلوات به
نيت تعجيل در فرج آقا امام زمان (عج)
و سلامتي ايشان
………
در اين طرح ما را همراهي ميكنيد؟
به ساير دوستان بزرگوارتون هم اطلاع دهيد.
........
نميدونم آيا 313 نفر پيدا ميشن كه در طرح شركت كنند
پيش بابايمان روسفيد باشيم؟
............
سلام برشما جناب اقاي اكرمي حالتون خوب هست سلامتيد
ممنون كه به وبلاك من تشريف اورده بوديد من هم شما رو لينگ دادم باور كنيد خيلي خوشحالم كه در وبلاگتون به اين قشنگي داريد مي نويسيد من از هر دوتا وبلاگتون ديدن كردم البته لاله زار يه خورده مشكل داره ودير باز ميشه اما اينجا مشكل كمتر هست من اين سعادت رو ندارم كه همشهري شما باشم من از شهرهاي جنوبي كشور هستم واقا عزيزي هم يكي از بازديد كننده هاي وبلاگ بنده بودند كه شما رو به من معرفي كردند خوشحال ميشم بازهم به بنده سر بزنيد
با سلاميک شب بد جور زمين گير شده بوديم ، فاصله با عراقي ها طوري بود که پشت سر هم گلوله آر پي جي و خمپاره و تيربار .....رو سرمون بود ، فرمانده هم گفته بود تيراندازي نکنيم ، روحش شاد همان شب وقتي به خاکريزها زديم ، نزديک سنگر فرماندهي عراقي ها روي مين رفت....زير اين اتشباري ، تنها چيزي که اگر انفجارها اجازه ميدادند شنيده ميشد ، صداي برادري بود که مرتب روضه امام حسين و حضرت عباس ميخوند ، و صداي گريه اش که مرتب از امام حسين طلب بخشش ميکرد که بيشتر از اين نتوانسته و بقصد زيارت آمده مي آمد ، بگذريم تا روشن شدن هوا چه بر ما گذشت ، اما صبح سراغ آن برادر ميگشتم که روضه ميخواند.يکي از بچه ها گفت گه بردنش ، ماجرا از اين قرار بود که بر اثر يکي از انفجارها ، آن برادر مجروح ميشود و روي سينه اش را ترکش ميبرد ، برادر ديگري که ماجرا را ميگفت تا صبح که امداد گران ببرنش دستش را روي شش او بوده........پرسيدم زنده بود ؟ گفت تا ميبردنش ، ششش ميزد ............احمدعزيز نميدانم هنوز ميزند يا نه ؟ چه عزيزاني که روي زخمشان مرحم يا حسين ميگذاشتند و آرام ميشدند ، در تمام مدتي که صداش مي آمد ، يک آن از درد خودش نميگفت!!!!
با التماس دعا و ممنون از حضور مهربانت ، وبلاگ شما در ليست پيوندهاي كجائيد ياران ....
يا علي يا حسين
وب لاگت قشنگه – خوش ام امد بيا وب لاگ من را ببين
بيا هزاره ي درد مرا تو باور كن
نگاه منتظرم را دوباره پر پر كن
چه ساده و چه صميمي مرا تو مي فهمي
بيا ز بوي حضورت مرا معطر كن
وبلاگ اشك ها و لبخند ها به روز شد از اين رو همچون هميشه منتظر حضور مهربان و گرم و پر بار و صميمي شما هستم
منتظرم و خدانگهدار دوست من
آن تذكر را چشم .. اصلان وظيفه است ...
منت گذاشنيد كه آمديد ...
از كاهلي من بود كه گذاشته بودم تا آن را ير وقت بالا بياورم ...
خداوند خودش ببخشاد...
يا حق