بارون كه مياد اگه زمين اونقدر تشنه نباشه كه همه آب رو بخوره سيل جاري ميشه و ما فكر مي كنيم آب زيادي از آسمون اومده! و به خدا اعتراض مي كنيم كه اي كاش آب كمتر ميومد! خورشيد كه مي تابه، اگه به حرارتش احساس نياز نكنيم، حرارتش ما رو مي سوزونه، و مجبوريم به راههاي مختلف جلو حرارتش رو بگيريم و باز اعتراض مي كنيم كه اي كاش حرارتش كمتر بود! 11 تا خورشيد بر روي زمين تابيد اما هربار حرارتشون براي مردم زياد بود و تا تصميم مي گرفت يه مقدار بيشتر اونها رو گرم كنه مردم تحمل نمي كردن و جلو حرارتش رو مي گرفتن! اما اينبار خدا تصميم داره فقط وقتي خورشيد رو از پشت ابر دربياره كه مردم تشنه همه حرارتش باشن و كسي به بهونه سوختن پوستش مانع اين حرارت نشه! به اميد آن روز