• وبلاگ : کلام برتر
  • يادداشت : خورشيد ظهور..
  • نظرات : 3 خصوصي ، 30 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    انديشه ات.... گل ميكند در ذهن صاف و ساده ام
    آخر چه بودي .....كين چنين .......بر عشق تو دل داده ام
    بعد از عبورت..... شوق تو ....در من معمايي شده
    دل با همه وابستگي ، ...........................................همراز تنهايي شده
    آني شدم مبهوت تو..... وقتي كه من ديدم تو را
    يا محو چشمت بودم و......................... ديگر نفهميدم تو را
    با جنگ بين عقل و دل.......... گه گاه سازش كرده ام
    يا اينكه شبها از خدا ،............................... ديوانه خواهش كرده ام
    شبها به يادت آنچنان...... با خود تفكّر مي كنم
    از اينكه شايد ديدمت..................................... گاهي تكبّر ميكنم
    مي آيد آن روزي كه تو........ در خانه ام مهمان شوي؟
    آيا درست است اين همه....... از چشم من پنهان شوي؟...
    امّا تو اينجا آمدي ،................................ گفتم امانم مي دهي
    يا اينكه رحمي مي كني ،....... خود را نشانم مي دهي
    حالا كه آخر آمدي ،........................ بايد دگر جرات كنم
    بايد بگويم عاشقم ،........................................ از عشق تو صحبت كنم
    نالان و گريان سرزدم،........ بر شانهء سخت زمين
    گفتم تو را مي خواهم و.... تنها همين ، تنها همين
    گفتم كه بي طاقت شدم....................... از تو به تو مي گويمت
    مي دانم اينجا هستي و............................ از عمق جان مي بويمت
    گفتم دلم شوريده و..... ديوانه است و بيقرار
    نگذاري عمرم گم شود .....در لحظه هاي انتظار
    دل...... بودنت را حس نمود....................... چشمم حضورت را نديد
    گوش دلم.. اهنگي از.................. ساز عبورت را شنيد
    دلگير و تنها بودم و.......... درب اتاقم آمدي
    شايد گمان كردي مرا ،....... اي مهربان ترسانده اي
    من مطمئنم پشت در...... قرآن برايم خوانده اي
    گفتم اسيرت گشته ام ،.... ديوانه ام.... دلواپسم
    گفتي كه بي صبري نكن ، ...............روزي به دادت مي رسم
    گريان شدم ، ......حالا دگر در عشق تو .....گم گشته ام
    مانند يك ديوانه اي ........در چشم مردم گشته ام
    ديگر بيا تا كي كشم...... هر لحظه درد انتظار؟
    اينكه هنوزم زنده ام.... بر حسب تقديرم....... گذار
    ديگر نگو اينجا بمان ،...... يا اينكه عادت مي كنم _
    از دست خود.... از دست تو ، از كي..... شكايت ميكنم؟
    اما اگر مُردم بگو........ با من چه حاجت مي كني ؟
    آيا شفايم را تو در........ روز قيامت مي كني ؟
    قولي به قلبم داده اي ،....... بعد از خدا تنها كَسَم
    گفتي كه بي صبري نكن............. روزي به دادت مي رسم
    باشد هنوزم انتظار ، ..........شايد كه عادت مي كنم
    امّا به چشمي كه تو را بيند............................................ حسادت مي كنم.

    احمد آقا اين شعر هم تقديم به محبوب قلب هاي مومنان . مهدي منتظر

    وبلاگتون تقريبا شبيه وبلاگ دومي منه ..

    http://hashemiyaan.blogfa.com/

    دوست داشتيد شما هم يه سري اونجا بزنيد .