مرد سرمایه داری در شهری زندگی میکرد . اما به هیچکس ریالی کمک نمیکرد. فرزندی هم نداشت. و تنها با همسرش زندگی میکرد.
در عوض قصابی در آن شهر بود که به نیازمندان گوشت رایگان میداد. روز به روز نفرت مردم از شخص سرمایه دار بیشتر میشد
مردم هرچه او را نصیحت میکردند که این سرمایه را برای چه کسی میخواهی؟ در جواب میگفت نیاز شما ربطی به من ندارد.
بروید از قصاب بگیرید... تا اینکه او مریض شد . احدی به عیادتش نرفت و در نهایت در تنهایی جان داد.
هیچ کس حاضر نشد به تشییع جنازه او برود... همسرش به تنهایی او را دفن کرد . اما از فردای آن روز اتفاق عجیبی در شهر افتاد
دیگر قصاب به کسی گوشت رایگان نداد. او گفت کسی که پول گوشت را پرداخت میکرد دیروز از دنیا رفت...!!
هیچوقت زود قضاوت نکنیم...
مراقب قضاوت های عجولانه خود باشیم .
***********************************
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ ?=آیه 12 سوره حجرات
ای کسانی که ایمان آوردید ازبسیاری از گمانها بپرهیزید، چرا که بعضی گمانها، گناه است.
ترجمه آیه به نظم:
الامومنان به پروردگار که دارید ایمان به روز شمار
همه درحق هم چه مرد و چه زن نمایید پهیز از شک وظن
چه بسیار پندارهایی که هست که همچون گناهی به دل بر نشست
ظن نیکو بر بر اخوانصفا گر چه آید ظاهر از ایشان جفا
آن خیال و وهم بد چون شد پدید صد هزاران یار را از هم درید
«مولوی»