جان را مپرس با غم هجران چه می کند؟
یاتیغ تیز پیکرعریان راچه می کند!
مستانه غمت می ِ جنت نمی خورد
سرگشته تو باسروسامان چه می کند؟!
بودیم و خاک با نگهت کیمیا شدیم
بنگربه ذره مهردرخشان چه می کند؟!
ازابرلطف توست که سرسبزمانده ایم
دراین کویرتَف زده باران چه می کند!
ای صدبهارازتو شکوفا..بیا بیا…!
بادخزان ببین به گلستان چه می کند!
ای منتظربیا ونظرکن که داغ هجر
بالاله های سوخته دامان چه می کند!
درحسرت تو دربدری شد نصیب خضر
ورنه به سیرکوه وبیابان چه می کند؟
دست نیاز سوی تو دارد وگرنه نوح
بازورق شکسته به توفان چه می کند؟
ازلوح دل نشوید اگرگردمعصیت
این حلقه های اشک به دامان چه می کند!
مجنون خاک راه توباشد بیا ومپرس
این مور زیرپای سلیمان چه می کند؟!