• وبلاگ : کلام برتر
  • يادداشت : چشم انتظار ...
  • نظرات : 4 خصوصي ، 39 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2   3      >
     

    شايد اين جمعه بيايد ، شايد

    عقده از دل بگشايد ، شايد

    ...

    سلام برادر بزرگوارم

    حضور گرمتون مايه ي دلگرمي و مباهات منه

    التماس دعا

    ...

    سلام

    كاش بياييد

    كاش بيايد

    جاري باشي و ممنون

    بى تو پرواز را از ياد برده‏ام و مى‏ترسم از اينكه آسمان بر سرم آوار شود. سلام

    نوشتتون زيبا و دلنشين بود
    وقت کردي به کلبه ما سر بزن

    کاش هممون از منتظران واقعي آقا باشيم

    دردلتون به دلم نشست

    زيبا بود و دلنشين

    موفق باشيد

    be manam sar bezanid

    montazeram

    bye

    سلام

    خوب بود


    سلام
    وبلاگ قشنگي داري
    منتظر مطالب بهتري از تو هستم
    (خبرم کن)
    ------------------------
    يه سري به من بزن

    + يا ثارالله 

    حكم انتظار

    يه كوچه و يه رهگذر، يه چشم خيس و دربه در
    خـيـره به پـيـچ جـاده‌ام تا تو بيايي از سـفـر
    يه دنيا دلسپردگي تو لحظه‌هاي بيقرار
    خسته از اين ثانيه‌ها عاشق حكم انتظار
    خودت ميدوني كه برام مقدسي مثل خدا
    تو رو قسم به اسمتون منتظرم آقا بيا
    به عشق تو روز و شبم مثل غروب جمعه‌هاس
    دلگيره اين دقايق و هميشه كور و بي‌صداس
    قشنگترين ثانيه‌هام لحظه با تو بودنه
    تـلـخي انـتـظار تو شـيـريـنـيه سـرودنـه
    يه جمعه ديگه گذشت بازم يه هفته انتظار
    بازم نيگاه به جاده و منتظر يه تك سوار
    بازم هراس رفـتـن و نـبودن و نـديـدنـت
    تمام عمرمو ميدم بذار يه بار ببينمت
    خيليا دنبال توان منتظرن مثل خودم
    آقا چيكار كردي با من؟ نديده عاشقت شدم

    اللهم عجل لوليك الفرج

    يا حق!
    سلام بر شما دوست همراه مطالب دلچسب و گوارايي نوشتي!
    به ما هم سر بزن.
    پشت گوش بندازي دلگير ميشما!
    + يا ثارالله 

    هوالمحبوب

    مولاي من سالهاست صبحهاي جمعه، ندبه‌گويان با اشك مژه چشمهايم را شسته و جارو ميزنم تا مگر قدمگاه تو شود. و در غروب غم‌انگيزش، سمات را زمزمه ميكنم و اشك حسرت ميريزم.

    بيا تا سفره دلم را برايت باز كنم. بيا و انتقام خون شفق و افتادن سر نوراني خورشيد در تنور افق و تقاص پايمال شدن پيكر روز در هجوم سواران شب و زخمهاي چونان ستاره‌ي پيكر آسمان و سر بي بدن ماه بر نيزه‌ي شب را بگير. بيا و اذان و اقامه عشق را درگوش دنيا بخوان. بيا با دم مسيحايي‌ات ((و نريد ان نمن )) رافرياد كن تا مستضعفان زمين، وارث زمان گردند و با گامهاي ((كانهم بنيان مرصوص)) گل‌هاي مصنوعي و بي‌احساس فرهنگ برهنه غرب را در هم شكن تا غنچه‌هاي معطر علوي، فرصت شادماني و سرور يابند و با شميم دلنواز اسپند و شبنم صلوات، شوق مقدمت راگرامي دارند.

    مصلح كل! مهدي جان! خنده‌ي شكوفه‌ها از تبسم تو ميشكفد و آهوان شادي خود را از تو مي‌گيرند. تو همچون بهار، زندگي و نشاط مي‌آفريني و دلهاي مرده و قلبهاي پژمرده را روح و صفا مي‌بخشي. روحت لطيف‌تر از خنكاي نسيم سحر، قلبت عرش اعلاي خدا، و چشمان نجيبت تفسير عام عصمت است.

    امام و مقتداي من! نه فقط دل پر رنج من، بلكه فضاي زمان، تو را مي‌طلبد. ظاهر و باطن عالم تو را ميخواهد.

    اي نور زمين! اي مجراي علم و قدرت لايزال خدا! اي پشت و پناه هر بي پشت و پناه! اي عالم علوم اولين و آخرين! اي صاحب علم كتاب! اي ذوالفقار علي در دست! بيا و ما را يكبار ديگر به مدينه بازگردان. بيا تا كوفه‌ها را براي هميشه ويران كنيم. بيا تا به همراهت بر زمين محزون بقيع شبنم بباريم.

    كاش يك بار در نماز جمعه‌ات شركت جوييم. خطبه‌هاي علي وارت را بشنويم و آن تجلي نگاه خدايي را در چشمانت زيارت كنيم.

    يابن زهرا! اي آنكه وجود ما از مهر توست، بيا و عشق را به لاله‌هاي سرخ تقديم نما و عدالت را اجرا.

    نازنينا! بيا گلبرگهاي سرخ لاله‌ها را که در گلزار عشق، به شوق تو به تحصن نشسته‌اند نوازش كن.

    مهدي دين خدا! بيا و به كج‌انديشان بفهمان كه دين و آزادي، يقه همديگر را نگرفته‌اند. بلكه آزادي سايه‌نشين دين است.

    قائم آل محمد! بيا تا در فضاي مأيوسانه عصر تمدن لجام گسيخته، اميد و اعتمادمان مضاعف گشته و راه را از چاه به خوبي تشخيص دهيم.

    مظهر اسم اعظم! بيا و از نم‌نم زندگي بخش باران، به جانمان روشنائي بخش و مست و مدهوشمان گردان.

    مولاي عاشقان! بيا و جسم و روح ما را نوازش كن. چشمان مانده و خسته ما را نوري دوباره بخش و گل عشق درقلبمان بكار.

    اي غائب از نظر! اي قبله قلوب منتظر! اي شكوفه‌ي شكفته درگلزار حيدر! اي پونه خوشبوي خانه فاطمه (ص)! اي وديعه يزدان و اي مهدي صاحب زمان! زندگي ما را بي‌باران مپسند. زندگي بي‌باران، مرگ است و مملو از پليدي و قحطي.

    ياران منتظر! بياييد تا با سبدي دعا به استقبال او برويم، در آينه قنوت قلبمان زيارتش كنيم،

    سلام

    ديگه خبري نيست

    به من سر نمي زني

    سلام

    بيا که باز مرا بيقرار خواهي کرد
    به يک اشاره زمين را بهار خواهي کرد
    کمان و تير بگير و به کوي عشق بيا
    عقاب کوه احد را شکارخواهي کرد
    سکوت مي شکند تکسوار وادي عشق
    چنانکه در دل صحرا غبار خواهي کرد
    هر آنچه موعظه کردم دلم مهار نشد
    بگو براي دل من چه کار خواهي کرد
    تو را به هرچه قسم آتش غزل بنشين
    که رازهاي مرا آشکار خواهي کرد

    به روزم خوشحال ميشم به من سري بزنيد.

    ياحق

    + عليرضا 

    جاميست كه عقل آفرين ميزندش

    صد بوسه عشق بر جبين ميزندش

    كين كوزه گر دهر چنين جام لطيف

    ميسازد و باز بر زمين ميزندش

    وبلاگ قشنگي داري. برات آرزوي موفقيت دارم.

    + يا ثارالله 

    از پنجره دلم كه قابي شكسته دارد صدايت ميزنم

    نسيم نام تو بر لبهايم ميوزد

    خيال سبزت هميشه با من است

    تو اين جايي، در قاب پنجره‌هايي كه رو به باغ خدا باز است

    دستهايت طراوت و سبزي را تكرار ميكند

    از نگاهت ستاره و مهتاب ميچكد

    خورشيد ذره‌اي از مهرباني توست

    اگر ابر ميبارد

    اگر گل ميرويد

    پرنده اگر ميخواند

    چشمه اگر ميجوشد

    رود اگر ميخروشد

    براي توست

    زيرا تو آن روياي صادقانه‌اي كه ظهورت مرهم تمام زخمهاست

    تو آن قدر زلال و پاكي كه از غبار پنجره‌ها دلت ميگيرد

    شايد پيش از آمدنت باران ببارد و آسمان، تمام كوچه‌ها و خانه‌ها را بشويد

    اي سبز

    اي بهار

    اي نور

    اي اميد

    $("div.commhtm img").each(function () { if ($(this).attr("em") != null) { $(this).attr("src","http://www.parsiblog.com/Images/Emotions/"+$(this).attr("em")+".gif"); } });

       1   2   3      >