هوالمحبوب
مولاي من سالهاست صبحهاي جمعه، ندبهگويان با اشك مژه چشمهايم را شسته و جارو ميزنم تا مگر قدمگاه تو شود. و در غروب غمانگيزش، سمات را زمزمه ميكنم و اشك حسرت ميريزم.
بيا تا سفره دلم را برايت باز كنم. بيا و انتقام خون شفق و افتادن سر نوراني خورشيد در تنور افق و تقاص پايمال شدن پيكر روز در هجوم سواران شب و زخمهاي چونان ستارهي پيكر آسمان و سر بي بدن ماه بر نيزهي شب را بگير. بيا و اذان و اقامه عشق را درگوش دنيا بخوان. بيا با دم مسيحاييات ((و نريد ان نمن )) رافرياد كن تا مستضعفان زمين، وارث زمان گردند و با گامهاي ((كانهم بنيان مرصوص)) گلهاي مصنوعي و بياحساس فرهنگ برهنه غرب را در هم شكن تا غنچههاي معطر علوي، فرصت شادماني و سرور يابند و با شميم دلنواز اسپند و شبنم صلوات، شوق مقدمت راگرامي دارند.
مصلح كل! مهدي جان! خندهي شكوفهها از تبسم تو ميشكفد و آهوان شادي خود را از تو ميگيرند. تو همچون بهار، زندگي و نشاط ميآفريني و دلهاي مرده و قلبهاي پژمرده را روح و صفا ميبخشي. روحت لطيفتر از خنكاي نسيم سحر، قلبت عرش اعلاي خدا، و چشمان نجيبت تفسير عام عصمت است.
امام و مقتداي من! نه فقط دل پر رنج من، بلكه فضاي زمان، تو را ميطلبد. ظاهر و باطن عالم تو را ميخواهد.
اي نور زمين! اي مجراي علم و قدرت لايزال خدا! اي پشت و پناه هر بي پشت و پناه! اي عالم علوم اولين و آخرين! اي صاحب علم كتاب! اي ذوالفقار علي در دست! بيا و ما را يكبار ديگر به مدينه بازگردان. بيا تا كوفهها را براي هميشه ويران كنيم. بيا تا به همراهت بر زمين محزون بقيع شبنم بباريم.
كاش يك بار در نماز جمعهات شركت جوييم. خطبههاي علي وارت را بشنويم و آن تجلي نگاه خدايي را در چشمانت زيارت كنيم.
يابن زهرا! اي آنكه وجود ما از مهر توست، بيا و عشق را به لالههاي سرخ تقديم نما و عدالت را اجرا.
نازنينا! بيا گلبرگهاي سرخ لالهها را که در گلزار عشق، به شوق تو به تحصن نشستهاند نوازش كن.
مهدي دين خدا! بيا و به كجانديشان بفهمان كه دين و آزادي، يقه همديگر را نگرفتهاند. بلكه آزادي سايهنشين دين است.
قائم آل محمد! بيا تا در فضاي مأيوسانه عصر تمدن لجام گسيخته، اميد و اعتمادمان مضاعف گشته و راه را از چاه به خوبي تشخيص دهيم.
مظهر اسم اعظم! بيا و از نمنم زندگي بخش باران، به جانمان روشنائي بخش و مست و مدهوشمان گردان.
مولاي عاشقان! بيا و جسم و روح ما را نوازش كن. چشمان مانده و خسته ما را نوري دوباره بخش و گل عشق درقلبمان بكار.
اي غائب از نظر! اي قبله قلوب منتظر! اي شكوفهي شكفته درگلزار حيدر! اي پونه خوشبوي خانه فاطمه (ص)! اي وديعه يزدان و اي مهدي صاحب زمان! زندگي ما را بيباران مپسند. زندگي بيباران، مرگ است و مملو از پليدي و قحطي.
ياران منتظر! بياييد تا با سبدي دعا به استقبال او برويم، در آينه قنوت قلبمان زيارتش كنيم،