جوان خیلی آرام و متین به مرد نزدیک شد و با لحنی موٌدبانه گفت:ببخشید آقا! من میتونم یه کم به خانوم شما نگاه کنم و لذت ببرم؟مرد که اصلا توقع چنین حرفی را نداشت و حسابی جا خورده بود، مثل آتشفشان از جا در رفت و میان بازار و جمعیت، یقه جوان را گرفت و عصبانی، طوری که رگ گردنش بیرون زده بود، او را به دیوار کوبیدو فریاد زد:
مردیکه عوضی، مگه خودت ناموس نداری... غلط می کنی تو و هفت جد آبادت، خجالت نمیکشی؟(با عرض معذرت از خوانندگان)
جوان خیلی آرام، بدون اینکه از رفتار و فحشهای مردعصبی شود و عکسالعملی نشان دهد، همانطور مؤدبانه و متین ادامه داد:خیلی عذر میخوام فکر نمیکردم این همه عصبی و غیرتی باشین، آخه دیدم همه مردم دارن بدون اجازه به خانمت نگاه میکنن و لذت میبرن، من گفتم حداقل از شما اجازه بگیرم که نامردی نکرده باشم ... حالا هم یقمو ول کن، از خیرش گذشتم.
ومرد خشکش زد .همانطور که یقه جوان را گرفته بود، آب دهانش را قورت داد و زیر چشمی زنش را برانداز کرد.......... تازه فهمید که وضع حجاب خانمش تحریک کننده است و تاکنون هیچگاه تذکری به وی نداده .سرش را زیر انداخت و از خجالت ،سریع از بازار خارج شد.
آیه 31 سوره نور با نام آیه حجاب شناخته میشود.
وَ قُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَ یحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لَایبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ لْیضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَی? جُیوبِهِنَّ وَ لَایبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ... وَ لَایضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیعْلَمَ مَا یخْفِینَ مِن زِینَتِهِن
و به زنان با ایمان بگو: «دیدگان خود را [از هر نامحرمی] فرو بندند و پاکدامنی ورزند و زیورهای خود را آشکار نگردانند، مگر آنچه که طبعاً از آن پیداست. و باید روسری خود را بر گردن خویش [فرو] اندازند، و زیورهایشان را جز برای شوهرانشان یا پدرانشان... آشکار نکنند؛